زناشویی

چرا در بعضی روابط، احساسات به جای عقل حاکم می‌شود؟

آیا تا به حال در رابطه‌ای بوده‌اید که احساس کنید عقل و منطق‌تان به کلی خاموش شده و صرفاً بر اساس احساساتتان تصمیم‌گیری می‌کنید؟ این پدیده رایج‌تر از آن چیزی است که فکرش را می‌کنید و دلایل متعددی پشت آن وجود دارد. در این پست، ۱۵ نکته کلیدی را بررسی می‌کنیم که توضیح می‌دهند چرا در برخی روابط، احساسات بر عقل غلبه می‌کنند. این عوامل می‌توانند به صورت جداگانه یا در ترکیب با یکدیگر عمل کنند و باعث شوند فرد در رابطه، رفتارهایی از خود نشان دهد که در شرایط عادی هرگز انجام نمی‌داد.

  • جذابیت شدید:

    گاهی اوقات، جاذبه فیزیکی و عاطفی بسیار قوی باعث می‌شود که عقل و منطق به حاشیه رانده شوند.

ازدواج -مهارت رابطه زناشویی-عشق - روابط عاطفی

  • ترس از دست دادن:

    نگرانی از دست دادن فرد مقابل، می‌تواند باعث شود که فرد رفتارهای ناسالم را تحمل کند یا تصمیمات نادرستی بگیرد.
  • نیاز به تایید:

    افرادی که نیاز شدیدی به تایید و پذیرش از سوی دیگران دارند، ممکن است برای حفظ رابطه، از خواسته‌های خود چشم‌پوشی کنند.
  • سابقه روابط آسیب‌زا:

    تجربیات گذشته، به‌ویژه روابط آسیب‌زا، می‌توانند الگوهای رفتاری ناسالمی را ایجاد کنند که در روابط بعدی تکرار می‌شوند.
  • فشار اجتماعی:

    گاهی اوقات، فشار از سوی خانواده، دوستان یا جامعه برای حفظ رابطه، باعث می‌شود فرد به احساسات خود بی‌توجهی کند.
  • اعتیاد عاطفی:

    وابستگی بیش از حد به فرد مقابل می‌تواند باعث شود که فرد رفتارهای غیرمنطقی از خود نشان دهد.
  • کاملا مطلوب‌سازی:

    وقتی فرد، شریک عاطفی خود را بیش از حد کاملا مطلوب‌سازی می‌کند، نمی‌تواند عیوب او را ببیند و تصمیمات منطقی بگیرد.
  • کمبود اعتماد به نفس:

    افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، ممکن است برای حفظ رابطه، از حقوق خود بگذرند و خواسته‌های طرف مقابل را در اولویت قرار دهند.
  • عدم خودآگاهی:

    ناتوانی در تشخیص و مدیریت احساسات، می‌تواند باعث شود که فرد تحت تاثیر احساسات لحظه‌ای، تصمیمات نادرستی بگیرد.
  • باورهای غلط در مورد عشق:

    باورهای غیرواقعی در مورد عشق، مانند اینکه عشق باید بدون قید و شرط باشد، می‌تواند باعث شود که فرد رفتارهای ناسالم را تحمل کند.
  • نیاز به کنترل:

    گاهی اوقات، احساسات شدید ناشی از نیاز به کنترل فرد مقابل است.
  • ترومای حل نشده:

    آسیب‌های روحی التیام نیافته می‌توانند باعث شوند که فرد در روابط الگوهای رفتاری خاصی را تکرار کند.
  • عدم مهارت‌های ارتباطی:

    ناتوانی در برقراری ارتباط موثر و بیان نیازها، می‌تواند باعث شود که فرد به جای بیان خواسته‌های خود، رفتارهای غیرمنطقی از خود نشان دهد.
  • فقدان مرزهای شخصی:

    نداشتن مرزهای شخصی مشخص، به فرد اجازه می‌دهد تا دیگران به راحتی از او سوء استفاده کنند.
  • احساس گناه:

    احساس گناه ناشی از اشتباهات گذشته می‌تواند باعث شود که فرد برای جبران، رفتارهای غیرمنطقی از خود نشان دهد.

درک این عوامل، اولین قدم برای جلوگیری از تسلط احساسات بر عقل در روابط است. با افزایش خودآگاهی و یادگیری مهارت‌های مدیریت احساسات، می‌توانیم روابط سالم‌تر و منطقی‌تری را تجربه کنیم. با آگاهی از این نکات و تمرین مستمر، می‌توانید یاد بگیرید که چگونه در روابط خود تعادلی بین احساسات و عقل برقرار کنید.

1. نیازهای ارضا نشده در کودکی

ریشه‌های این مسئله اغلب در دوران کودکی و نیازهای ارضا نشده به محبت، توجه و امنیت نهفته است.فرد در بزرگسالی ناخودآگاه به دنبال جبران این کمبودها در روابط عاطفی می‌گردد و همین امر باعث می‌شود تصمیماتش بیشتر بر پایه احساسات باشد تا منطق.وقتی فردی در کودکی احساس ناامنی عاطفی داشته باشد، در روابط بزرگسالی ممکن است به شدت وابسته شود و از ترس طرد شدن، رفتارهایی از خود نشان دهد که منطقی نیستند.این افراد معمولا با کوچکترین نشانه ای از عدم تایید از سوی طرف مقابل، به شدت آشفته می‌شوند و واکنش‌های شدیدی نشان می‌دهند.

به عبارت دیگر، زخم‌های عاطفی گذشته، دیدگاه فرد را نسبت به روابط تحریف می‌کنند و باعث می‌شوند احساسات بر عقل غلبه کنند.

در این حالت، فرد به جای بررسی واقع‌بینانه شرایط، بر اساس ترس‌ها و ناامنی‌های درونی خود عمل می‌کند.شناسایی این الگوها و تلاش برای درمان آنها با کمک یک متخصص، می‌تواند به بهبود روابط و کاهش وابستگی عاطفی ناسالم کمک کند.کودکی، بستر شکل گیری الگوهای رفتاری ما در بزرگسالی است.

2. ترس از تنهایی

ترس از تنهایی یکی از قوی‌ترین انگیزه‌های انسانی است و می‌تواند افراد را به ماندن در روابط ناسالم سوق دهد.فرد ممکن است با وجود آگاهی از مشکلات رابطه، از ترس تنهایی و رها شدن، به آن چنگ بزند.این ترس باعث می‌شود فرد نقاط ضعف و آسیب‌های رابطه را نادیده بگیرد و بر روی جنبه‌های مثبت آن تمرکز کند، حتی اگر این جنبه‌ها بسیار کم‌رنگ باشند.ترس از تنهایی می‌تواند فرد را وادار کند تا به خواسته‌ها و نیازهای طرف مقابل بیش از حد اهمیت دهد و نیازهای خود را نادیده بگیرد.

به عبارت دیگر، فرد حاضر است از بسیاری از حقوق خود چشم‌پوشی کند تا از تنهایی فرار کند.

غلبه بر این ترس نیازمند تقویت عزت نفس و خودباوری است.فرد باید یاد بگیرد که به تنهایی نیز می‌تواند شاد و راضی باشد.در ضمن، باید فرد به این باور برسد که لیاقت یک رابطه سالم و رضایت‌بخش را دارد و نباید به کمتر از آن راضی شود.تنهایی لزوما بد نیست؛ فرصتی برای خودشناسی و رشد است.

3. کاملا مطلوب سازی طرف مقابل

وقتی فردی را کاملا مطلوب می کنیم، نقایص او را نادیده می گیریم و فقط بر روی ویژگی های مثبت او تمرکز می کنیم.این امر باعث می شود تصویری غیر واقعی از فرد در ذهن خود ایجاد کنیم و تصمیماتمان بر اساس این تصویر غیر واقعی باشد.کاملا مطلوب سازی معمولا در ابتدای رابطه رخ می دهد، زمانی که هنوز شناخت کافی از طرف مقابل نداریم و تحت تاثیر جذابیت های ظاهری و اولیه او قرار گرفته ایم.با گذشت زمان و آشکار شدن نقایص، ممکن است دچار سرخوردگی و ناامیدی شویم، اما همچنان به کاملا مطلوب اولیه خود چسبیده باشیم و از پذیرش واقعیت امتناع کنیم.

این کاملا مطلوب سازی می‌تواند منجر به انتظارات غیر واقعی از طرف مقابل شود و به نارضایتی و اختلاف منجر شود.

برای جلوگیری از کاملا مطلوب سازی، باید سعی کنیم طرف مقابل را به طور واقع بینانه ببینیم و نقایص او را نیز در نظر بگیریم.هیچ کس کامل نیست و پذیرش این واقعیت، کلید داشتن یک رابطه سالم و پایدار است.واقع بینی، لازمه یک رابطه سالم است.

4. تاثیر هورمون ها و مواد شیمیایی مغز

در ابتدای یک رابطه عاشقانه، ترشح هورمون ها و مواد شیمیایی مختلف در مغز افزایش می یابد.این مواد شیمیایی، مانند دوپامین و اکسی توسین، احساسات قوی شادی، لذت و وابستگی را ایجاد می کنند و میتوانند تفکر منطقی را مختل کنند.به عبارت دیگر، در این مرحله، مغز ما توسط مواد شیمیایی عاشقانه “بمباران” می شود و این امر باعث می شود تصمیماتمان بیشتر بر پایه احساسات باشد تا منطق.این اثر هورمونی معمولا موقتی است و با گذشت زمان کاهش می یابد.اما در طول این مدت، فرد ممکن است رفتارهایی از خود نشان دهد که بعدا پشیمان شود.

آگاهی از این تاثیر هورمونی می‌تواند به ما کمک کند تا در ابتدای یک رابطه، تصمیمات عاقلانه تری بگیریم و از عجله کردن خودداری کنیم.

به خود زمان بدهید تا احساساتتان تثبیت شود و بتوانید طرف مقابل را به طور واقع بینانه ارزیابی کنید.عشق در نگاه اول، اغلب نتیجه فعل و انفعالات شیمیایی است.فریب هیجانات اولیه رابطه را نخورید.

5. الگوهای ارتباطی ناکارآمد

الگوهای ارتباطی ناسالم، مانند پرخاشگری منفعل، سکوت، یا انتقاد مداوم، میتوانند باعث شوند که احساسات بر عقل غلبه کنند. وقتی نمی توانیم به طور موثر با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم، احتمال سوء تفاهم و بروز احساسات منفی افزایش می یابد. در این شرایط، فرد ممکن است به جای تلاش برای حل مسئله، به واکنش های احساسی متوسل شود و رفتارهایی از خود نشان دهد که به رابطه آسیب می رساند. یادگیری مهارت های ارتباطی موثر، مانند گوش دادن فعال، همدلی، و ابراز احساسات به طور سازنده، می‌تواند به بهبود روابط و کاهش تاثیر احساسات منفی کمک کند. رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران در ضمن، باید زوج ها یاد بگیرند چگونه در مورد مسائل دشوار صحبت کنند و اختلافات خود را به طور مسالمت آمیز حل کنند. ارتباط موثر، کلید یک رابطه سالم است. بدون ارتباط درست، رابطه محکوم به شکست است. بهبود الگوهای ارتباطی، سرمایه گذاری در رابطه است.

6. تجربیات گذشته و تکرار الگوها

گاهی اوقات ما به طور ناخودآگاه الگوهای رفتاری را تکرار می کنیم که در روابط گذشته آموخته ایم. این الگوها میتوانند مثبت یا منفی باشند و بر نحوه تعامل ما با دیگران تاثیر بگذارند. مثلا فردی که در گذشته در یک رابطه سوء استفاده گرانه بوده است، ممکن است به طور ناخودآگاه جذب روابط مشابه شود یا الگوهای رفتاری مشابهی را در روابط خود تکرار کند. شناسایی این الگوها و آگاهی از تاثیر تجربیات گذشته، می‌تواند به ما کمک کند تا رفتارهای خود را تغییر دهیم و الگوهای سالم تری را در روابط خود ایجاد کنیم. درمان و مشاوره می‌تواند در این زمینه بسیار مفید باشد و به فرد کمک کند تا الگوهای ناسالم را شناسایی و تغییر دهد. گذشته، می‌تواند آینده را تحت تاثیر قرار دهد. آگاهی از الگوهای تکراری، گامی مهم در جهت بهبود روابط است. شکستن الگوهای ناسالم، نیازمند تلاش و خودآگاهی است.

7. استرس و فشار روانی

استرس و فشار روانی می‌تواند توانایی ما را در تفکر منطقی و تصمیم گیری عاقلانه کاهش دهد. وقتی تحت استرس هستیم، احتمال اینکه به واکنش های احساسی متوسل شویم و رفتارهای غیرمنطقی از خود نشان دهیم، افزایش می یابد. مثلا فردی که در محل کار تحت فشار زیادی قرار دارد، ممکن است در خانه با همسر خود بدرفتاری کند یا تصمیمات عجولانه ای در مورد رابطه خود بگیرد. مدیریت استرس و یافتن راه هایی برای کاهش فشار روانی، می‌تواند به ما کمک کند تا در روابط خود عاقلانه تر عمل کنیم. ورزش، مدیتیشن، یوگا و گذراندن وقت با عزیزان، از جمله راهکارهای موثر برای کاهش استرس هستند. استرس، دشمن روابط است. مدیریت استرس، کلید داشتن یک رابطه سالم است. مراقب سلامت روان خود باشید.

8. فقدان مرزهای شخصی

مرزهای شخصی، خطوطی هستند که مشخص می کنند چه رفتارهایی را از دیگران می پذیریم و چه رفتارهایی را نمی پذیریم. وقتی مرزهای شخصی مشخصی نداریم، به دیگران اجازه می دهیم از ما سوء استفاده کنند و به نیازهای ما بی توجهی کنند. فقدان مرزهای شخصی می‌تواند باعث شود که در روابط خود احساس قربانی شدن کنیم و به خواسته های دیگران تن دهیم، حتی اگر با ارزش های ما در تضاد باشند. یادگیری نحوه تعیین و حفظ مرزهای شخصی، می‌تواند به ما کمک کند تا روابط سالم تری داشته باشیم و از سوء استفاده جلوگیری کنیم. مرزهای سالم، نشانه احترام به خود است. بی مرزی، زمینه ساز سوء استفاده است. مرزهای خود را مشخص کنید و از آنها دفاع کنید.

9. وابستگی عاطفی شدید

وابستگی عاطفی شدید به این معناست که فرد برای احساس شادی و رضایت، به شدت به تایید و توجه دیگران وابسته است. این وابستگی می‌تواند باعث شود که فرد رفتارهایی از خود نشان دهد که منطقی نیستند و به رابطه آسیب می رسانند. مثلا فرد وابسته ممکن است برای جلب توجه طرف مقابل، به او بیش از حد محبت کند یا سعی کند او را کنترل کند. رهایی از وابستگی عاطفی نیازمند تقویت عزت نفس و خودباوری است. فرد باید یاد بگیرد که به تنهایی نیز می‌تواند شاد و راضی باشد و نیازی به تایید دیگران ندارد. وابستگی، سم روابط است. استقلال عاطفی، کلید داشتن یک رابطه سالم است. به خودتان تکیه کنید.

10. تاثیر رسانه و فرهنگ

رسانه ها و فرهنگ میتوانند الگوهای غیر واقعی از روابط را به ما القا کنند.فیلم ها، سریال ها و تبلیغات اغلب روابط عاشقانه را به صورت ایده آلیزه نشان می دهند و انتظارات غیر واقعی در ما ایجاد می کنند.این انتظارات غیر واقعی میتوانند باعث شوند که در روابط خود ناراضی باشیم و به دنبال چیزهایی باشیم که وجود ندارند.در ضمن، فرهنگ می‌تواند نقش مهمی در تعیین نحوه ابراز احساسات و تعامل با دیگران داشته باشد.در برخی فرهنگ ها، ابراز احساسات آزادانه تر است، در حالی که در برخی دیگر محدودتر است.آگاهی از تاثیر رسانه و فرهنگ می‌تواند به ما کمک کند تا انتظارات واقع بینانه تری از روابط خود داشته باشیم و الگوهای رفتاری سالم تری را ایجاد کنیم.

رسانه ها، تصویری غیر واقعی از عشق را به ما نشان می دهند.

فرهنگ، بر نحوه ابراز احساسات ما تاثیر می گذارد.منتقدانه به رسانه ها نگاه کنید.

11. کمبود مهارت های حل مسئله

وقتی در حل مسائل و اختلافات در رابطه با مشکل مواجه می شویم، احتمال اینکه احساسات بر عقل غلبه کنند، افزایش می یابد. ناتوانی در حل مسائل به طور سازنده می‌تواند منجر به ناامیدی، خشم و سرخوردگی شود و باعث شود که رفتارهای غیرمنطقی از خود نشان دهیم. یادگیری مهارت های حل مسئله، مانند شناسایی مشکل، ارائه راه حل های مختلف، ارزیابی راه حل ها و انتخاب بهترین راه حل، می‌تواند به ما کمک کند تا اختلافات خود را به طور مسالمت آمیز حل کنیم و از تشدید احساسات منفی جلوگیری کنیم. مهارت حل مسئله، یک مهارت کلیدی در هر رابطه ای است. بدون مهارت حل مسئله، اختلافات حل نمی شوند. یادگیری مهارت حل مسئله، یک سرمایه گذاری ارزشمند است.

12. عدم شناخت کافی از خود

وقتی شناخت کافی از خود نداریم، نمی توانیم به طور موثر نیازهای خود را شناسایی و بیان کنیم. این امر می‌تواند باعث شود که در روابط خود احساس نارضایتی کنیم و رفتارهایی از خود نشان دهیم که به رابطه آسیب می رسانند. مثلا فردی که نمی داند چه چیزی در یک رابطه برایش مهم است، ممکن است جذب فردی شود که با ارزش های او در تضاد است و احساس نارضایتی کند. خودشناسی، یک فرایند مادام العمر است که نیازمند تفکر، introspection و پذیرش خود است. خودشناسی، کلید داشتن یک رابطه سالم است. قبل از عاشق شدن، خودتان را بشناسید. هر چه بیشتر خودتان را بشناسید، روابط بهتری خواهید داشت.

13. عدم درک تفاوت های فردی

هر فردی منحصر به فرد است و دارای ارزش ها، باورها و نیازهای خاص خود است. عدم درک این تفاوت ها می‌تواند منجر به سوء تفاهم و اختلاف در رابطه شود. مثلا فردی که به فضای شخصی زیادی نیاز دارد، ممکن است از اینکه همسرش همیشه در کنار او باشد، احساس ناراحتی کند. یادگیری درک و احترام به تفاوت های فردی، می‌تواند به ما کمک کند تا روابط سالم تری داشته باشیم و از بروز اختلافات جلوگیری کنیم. تفاوت ها، میتوانند رابطه را غنی تر کنند. به تفاوت های یکدیگر احترام بگذارید. تفاوت ها را بپذیرید و از آنها بیاموزید.

14. عدم صداقت با خود و طرف مقابل

عدم صداقت با خود و طرف مقابل می‌تواند رابطه را مسموم کند. وقتی نیازها، خواسته ها و احساسات خود را پنهان می کنیم، نمی توانیم یک رابطه اصیل و رضایت بخش داشته باشیم. صداقت، پایه و اساس یک رابطه سالم است. بدون صداقت، رابطه نمی تواند رشد کند. همیشه با خود و طرف مقابل صادق باشید. صداقت، بهترین سیاست است.

15. انتظارات غیر واقع بینانه از رابطه

انتظارات غیر واقع بینانه از رابطه می‌تواند منجر به ناامیدی و نارضایتی شود. هیچ رابطه ای کامل نیست و همه روابط با چالش هایی روبرو هستند. انتظار اینکه رابطه همیشه آسان و بی دردسر باشد، غیر واقع بینانه است. انتظارات واقع بینانه، کلید داشتن یک رابطه پایدار است. هیچ رابطه ای کامل نیست. واقع بین باشید و برای رابطه خود تلاش کنید.

نمایش بیشتر

یک دیدگاه

  1. عباس طباطبایی گفت:

    خیلی ممنون از این مطلب مفید 😊 یه مدت بود دنبال همچین تحلیلی میگشتم که چرا بعضی وقتا تو روابط عقل آدم کاملا از کار میافته!

    من خودم یه رابطه داشتم که واقعا برام معما بود چرا با وجود همه نشانه های قرمز بازم میموندم توش 😅 بعدها فهمیدم ترس از تنهایی و نیاز به تایید باعث میشد چشمم رو روی حقایق ببندم.

    میشه لطفا یه مطلب هم درباره اینکه چطور میتونیم این وابستگی های ناسالم رو کم کنیم بنویسید؟ 🤔 مثلا راهکارهای عملی برای کسایی که مدام جذب رابطه های آسیب زا میشن…

    خیلی جالب بود وقتی خوندم درباره تاثیر هورمون ها تو تصمیم گیری های عاشقانه! یاد اون روزایی افتادم که کلی کارای احمقانه میکردم و بعد پشیمون میشدم 🙈

    اگه ممکنه یه بخش هم به موضوع “تفاوت عشق سالم و وابستگی بیمارگونه” اختصاص بدید. خیلی ها (مثل خود من!) ممکنه این دو رو با هم اشتباه بگیرن و فکر کنن هر چه وابستگی بیشتر، عشق بیشتر! 😊

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا